دنیای ما دنیایی از اسرار و شگفتیهاست. دنیایی که هر لحظه تو را به گونهای شگفتزده، بهت زده یا به قولی ترس زده میسازد. شگفتیهایی که در امتداد دنیای تکنولوژی و پیشرفت های علمی گرفته تا هنر نمایی در دنیای کوچک رستورانها برای تهیه خوراک لذیذ بند انگشتی ... ادامه دارد.
رستوران خیابان هالستد در شهر شیکاگو با آجرهای خاکستری تیره، چنین جایی است. شما برای ورود به چنین رستورانی باید ماهها در لیست انتظار باشید.
زمانی که سر انجام نوبت به شما رسید، یادتان باشد که حتما راس زمان معین با جیب پر پول در رستوران حاضر شوید. فضای این رستوران یک فضای ساده و بسیار تمیز با دیوارهای سفید و مبلمانی تیره رنگ طراحی شده است.
رستورانی که در سال 2005 افتتاح شد ولی خیلی زود جای خود را بین 20 رستوران طراز اول جهان باز کرد. فراتر از آن اینکه در سال 2010 به عنوان بهترین رستوران امریکا شناخته شد.
رستوران آلینا هیچ شباهتی با دیگر رستورانها ندارد، در نتیجه قابل مقایسه با هیچ رستورانی هم نیست. شما در چنین رستورانی تجربه جدید و شگفت انگیزی در نوع سرو غذا ، عطر و طعم غذا خواهید داشت.
تجربهای که به مدت 3 تا 4 ساعت حضور شما در آلینا بطول خواهد کشید. شاید در این مدت نوع نگاه شما به مفهوم خوردن غذا تغییر کند. شایدم در دسته مخالفان قرار گرفته و پا به فرار بگذارید.
در این رستوران شما حق انتخاب زیادی ندارید، بلکه در مراحل مختلف به قولی در 23 مرحله به تدریج غذاهایی در ابعاد مولوکلی یا بند انگشتی به نحو عجیب و با تزیینهای هنری برای شما سرو خواهد شد.
سرو لقمه لقمهی غذا. ..! یعنی بعد از خوردن هر لقمه باید منتظر لقمه بعدی با تزئینات خاص باشید. طراحی هر لقمه چنان ظریف و هنرمندانه است که تعجب و تحسین همه مشتری ها را برانگیخته است.
سرو غذا در هر فصل سال از رنگ و بوی همان فصل تبعیت دارد. برای مثال؛ سرو دسر بر روی سطح میز به صورت یک اثر هنری پاییزی یا سرو کباب مرغ با استفاده از برگهای پاییزی چنار که در حال سوختن هستند و بوی کباب مرغ که شما را به هوای پاییز، آتش و بوی هیزم میبرد.(تصاویر گویاتر هستند)
عطر و طعم غذا بسیار خلاقانه ترکیب شدهاند بطوری که اشتهای مشتریان را تا لقمه بعدی به شماره میاندازد. منوی این رستوران هر 2 یا 3 ماه یکبار تغییر می کند.
نکته اوج این گزارشاین است که؛ صاحب این رستوران عجیب آقای گرانت آکاتز متولد 1974 در امریکا است. این جوان 36 ساله در تمام دوران کار حرفهای خود همه جوایز بین المللی آشپزی در جهان را از آن خود کرده است.
او مانند یک هنرمند نقاش یا یک آهنگساز ماهر با هنر آشپزی خود برخورد می کند. متاسفانه این سر آشپز هنرمند در سال 2007 به سل زبان (نوعی سرطان) دچار شد.
پزشکان برای جلوگیری از پیشروی این بیماری به او پیشنهاد میکنند هر چه زودتر زبانش را قطع کنند. چرا که این نوع سرطان با پیشروی سریع خود در عرض یک ماه می تواند به زندگی او پایان بخشد.
آیا میتوانید، تصور کنید، برای مردی که تمام زندگی حرفهای او بسته به تست طعم غذاهاست، این پیشنهاد چقدر دردناک میتواند باشد؟
ولی او پیشنهاد پزشکان را رد کرد و با انجام یک دوره درمان شیمایی و تحقیقاتی، همچنان به کار سر آشپزی ادامه داد. گرانت صبحها در رستوران به کارهای آشپزی مشغول بود و ظهر ها به سمت شیمی درمانی میرفت و بعد ظهر ها دوباره به رستوران برای فعالیت برمی گشت.
در اثر پیشروی سرطان و نوع درمان، کم کم حس چشایی خود را از دست داد. با این وجود باز به تلاش خود ادامه داد. او یاد گرفت به جای تست غذا ها، به عطر و بوی آنها تکیه کند.
بعد از ماهها خوشبختانه حس چشایی این هنرمند آشپز بازگشت. ولی در این فاصله او توانست با ترکیب عطر، بو و طعم خوراکها نوع آشپزی جدیدی را ارائه کند که تعریف و لذت غذا خوردن را متحول سازد. بله او موفق شد.
گرانت در هر سرو توضیحاتی در باره آن به مشتریان خود میدهد. او به نوعی خواستار بیدار ساختن حواس خفته افرادی هست که به رستوران او رجوع می کنند.
نمیدانم مشتریان گرانت چه تیپ افردای هستند، ولی برای افرادی نظیر من که حداکثر زمان خوردن ناهار شان 15 دقیقه است. سبک رستوران آلینا یعنی خوردن لقمه لقمه غذا آن هم در عرض 3 تا 4 ساعت یک شکنجه واقعی محسوب میشود.